هوش هیجانی یا EI چیست؟
هوش هیجانی یا EI مخفف Emotional Inteligence است. معمولاً معیار ارزیابی آن را «ضریب هوش هیجانی» یا EQ مینامند. EI به بهبود توانایی درک، استفاده و مدیریت احساسات خود به روشهای مثبت برای کاهش استرس، برقراری ارتباط مؤثر، همدلی با دیگران، غلبه بر چالشها و خنثیکردن تعارض کمک میکند. هوش عاطفی به شما کمک میکند تا روابط قویتری ایجاد کنید، در مدرسه و کار موفق شوید و به اهداف شغلی و شخصی خود برسید.
همچنین میتواند به شما کمک کند تا با احساسات خود ارتباط برقرار کنید، قصد را به عمل تبدیل کنید و تصمیمات آگاهانهای در مورد آنچه برای شما مهم است بگیرید.
چرا هوش هیجانی در رهبری مهم است؟
هوش هیجانی بهعنوان توانایی درک و مدیریت احساسات خود و همچنین شناخت و تأثیرگذاری بر احساسات اطرافیان تعریف میشود. این اصطلاح اولینبار در سال ۱۹۹۰ توسط محققین جان مایر و پیتر سالوی ابداع شد، اما بعدها توسط روانشناس دانیل گولمن رایج شد.
بیش از یک دهه پیش، گولمن بر اهمیت هوش هیجانی در رهبری تأکید کرد و به هاروارد بیزینس ریویو گفت: مؤثرترین رهبران همه از یکجهت بسیار شبیه به هم هستند: همه آنها دارای درجه بالایی از چیزی هستند که بهعنوان احساس شناخته شده است. هوش این به این معنا نیست که IQ و مهارتهای فنی بیربط هستند. آنها مهم هستند، اما آنها الزامات سطح ابتدایی برای پستهای اجرایی هستند.
چهار مؤلفه تقویت هوش هیجانی
هوش هیجانی معمولاً با چهار ویژگی تعریف می شود. بهمنظور بهبود هوش هیجانی خود، مهم است که بفهمید هر عنصر شامل چه چیزی است. در اینجا نگاهی دقیقتر به چهار دسته میاندازیم:
۱- خودآگاهی
خودآگاهی هسته اصلی همه چیز است. این توانایی، شما را در درک نقاط قوت و ضعف، شناخت احساسات و تأثیری که بر عملکرد شما و تیمتان میگذارند، توصیف میکند. طبق تحقیقات تاشا اوریش، ۹۵ درصد از مردم فکر میکنند که خودآگاهی دارند؛ اما تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد آنها واقعاً اینطور هستند. برای اینکه بتوانید استعدادهای دیگران را کشف کنید، ابتدا باید بهترین ورژن خود را به نمایش بگذارید؛ جایی که خودآگاهی وارد عمل میشود.
یکی از راههای آسان برای ارزیابی خودآگاهی، تکمیل بازخورد ۳۶۰ درجه است که در آن عملکرد خود را ارزیابی میکنید و سپس آن را با نظرات رئیس، همتایان و گزارشهای مستقیم خود مطابقت میدهید. از طریق این فرایند، بینشهایی در مورد رفتار خود به دست خواهید آورد و درک سازمانی شما افزایش پیدا میکند.
۲- خودمدیریتی
خودمدیریتی به توانایی مدیریت احساسات، بهویژه در موقعیتهای استرسزا، و حفظ دیدگاه مثبت علیرغم شکستها اشاره دارد. رهبرانی که فاقد خودمدیریتی هستند واکنش نشان میدهند و کنترل انگیزههای خود را دشوارتر میکنند.
هرچه باهوش هیجانی خود هماهنگتر باشید، میتوانید کنترل واکنشهای خود را آسانتر کنید. این مهم است که به یاد داشته باشید مکث کنید، نفس بکشید، خودتان را جمع کنید و هر کاری که برای مدیریت احساساتتان لازم است انجام دهید تا بتوانید به استرس و ناملایمات واکنش مناسب نشان دهید.
۳- آگاهی اجتماعی
همانطور که مدیریت خود مهم است، درک عواطف و احساسات دیگران نیز پارامتر مهمی در مدیریت شرایط است. آگاهی اجتماعی، توانایی شما در تشخیص احساسات دیگران و پویایی سازمان توصیف میکند. رهبرانی که در آگاهی اجتماعی سرآمد هستند، همدلی را تمرین میکنند. آنها تلاش میکنند تا احساسات و دیدگاههای همکاران خود را درک کنند و ارتباط و همکاری مؤثرتری داشته باشند.
شرکت توسعه رهبری جهانی، همدلی را بهعنوان مهارت رهبری شماره یک رتبهبندی میکند و گزارش میدهد که رهبرانی که بر همدلی تسلط دارند بیش از ۴۰ درصد در مربیگری، مشارکتدادن دیگران و تصمیمگیری، عملکرد بالاتری دارند. با برقراری ارتباط با همدلی، میتوانید بهتر از تیم خود حمایت کنید و درعینحال عملکرد فردی خود را بهبود بخشید.
۴- مدیریت روابط
مدیریت رابطه به توانایی شما برای تأثیرگذاری، مربیگری، راهنمایی دیگران و حلوفصل مؤثر تعارضات اشاره دارد. برخی ترجیح میدهند از تعارض اجتناب کنند، اما مهم این است که به مسائل، درست و بهموقع رسیدگی کنید. تحقیقات نشان میدهد که هر تعارض بدون رسیدگی میتواند حدود هشت ساعت از وقت شرکت را در شایعات و سایر فعالیتهای غیرمولد تلف کند و منابع و روحیه را کاهش دهد.
اگر میخواهید تیم خود را راضی نگه دارید، برای حل تعارضات زمان بگذارید. در یک نظرسنجی اخیر توسط انجمن مدیریت منابع انسانی، ۷۲ درصد از کارمندان «رفتار محترمانه با همه کارکنان در همه سطوح» را بهعنوان عامل اصلی رضایت شغلی رتبهبندی کردند.
چرا هوش عاطفی مهم است؟
رهبران، هدف و مسیر کلی سازمان خود را تعیین میکنند. اگر آنها فاقد هوش هیجانی باشند، میتواند پیامدهای گستردهای داشته باشد و در نتیجه مشارکت کارکنان کمتر شده و نرخ جابهجایی رود. شما ممکن است از نظر فنی در شغل خود برتریهایی داشته باشید، اما اگر نتوانید به طور مؤثر با تیم خود یا کارفرما ارتباط برقرار کرده و همکاری کنید، این مهارتهای فنی نادیده گرفته میشوند.
با تسلط بر هوش هیجانی میتوانید به پیشرفت شغلی و سازمانی خود ادامه دهید. وقتی صحبت از شادی و موفقیت در زندگی میشود، EQ به همان اندازه که IQ اهمیت دارد. بیاموزید که چگونه میتوانید هوش هیجانی خود را تقویت کنید، روابط قویتری ایجاد کنید و به اهداف خود برسید.
باهوشترین افراد، موفقترینها نیستند!
به تجربه دیدهایم که همیشه باهوشترین افراد، موفقترین یا کاملترین افراد در زندگی نیستند. احتمالاً افرادی را میشناسید که از نظر تحصیلی درخشان هستند و درعینحال از نظر اجتماعی ناتوان و در کار یا روابط شخصی خود ناموفق هستند. توانایی فکری یا بهره هوشی شما (IQ) بهتنهایی برای رسیدن به موفقیت در زندگی کافی نیست.
ضریب هوشی شما میتواند به شما کمک کند تا وارد دانشگاه شوید، اما این EQ شما است که به شما کمک میکند استرس و احساسات را هنگام مواجهه با امتحانات نهایی مدیریت کنید. IQ و EQ زمانی مؤثرتر هستند که مکمل هم باشند.
تأثیر EI بر سلامت روانی و جسمانی
هوش هیجانی بالا میتواند به شما کمک کند تا پیچیدگیهای اجتماعی محل کار را مرور کنید، با ایجاد انگیزه دیگران را رهبری کنید و در حرفهتان برتری پیدا کنید. در واقع، وقتی نوبت به سنجش نامزدهای شغلی مهم میرسد، اکنون بسیاری از شرکتها هوش هیجانی را بهاندازه توانایی فنی مهم ارزیابی میکنند و قبل از استخدام از تست EQ استفاده میکنند.
سلامت جسمانی
شما اگر قادر به مدیریت احساسات خود نیستید، احتمالاً استرس خود را نیز مدیریت نمیکنید. استرس کنترل نشده میتواند منجر به مشکلات جدی در سلامتی شود؛ فشارخون را بالا میبرد، سیستم ایمنی را سرکوب میکند، خطر حملات قلبی و سکته را افزایش میدهد، منجر به ناباروری شده و روند پیری را تسریع میکند. اولین قدم برای بهبود هوش هیجانی، یادگیری نحوه مدیریت استرس است.
سلامت روانی
احساسات کنترل نشده و استرس نیز میتواند بر سلامت روان شما تأثیر بگذارد و شما را در برابر اضطراب و افسردگی آسیبپذیر کند. اگر نمیتوانید احساسات خود را درک یا مدیریت کنید، برای ایجاد روابط قوی نیز دچار مشکل خواهید شد. این به نوبه خود میتواند شما را دچار احساس تنهایی و انزوا کند و هرگونه مشکل سلامت روانی را تشدید کند.
چهار مهارت کلیدی برای افزایش EI چیست؟
مهارتهایی که هوش هیجانی را تشکیل میدهند را میتوان در هرزمانی آموخت. بااینحال، مهم است که به یاد داشته باشید که بین یادگیری ساده در مورد EI و استفاده از آن دانش در زندگی شما تفاوت وجود دارد. فقط به این دلیل که میدانید باید کاری را انجام دهید به این معنی نیست که انجام خواهید داد؛ بهخصوص زمانی که تحتفشار استرس قرار میگیرید که میتواند بهترین عملکرد شما را تحتالشعاع قرار دهد.
بهمنظور کنترل بر رفتار خود حتی در زمانی که تحتفشار قرار دارید، باید یاد بگیرید که چگونه بر استرس در لحظه و در روابط خود غلبه کنید تا از نظر احساسی آگاه باشید. مهارتهای کلیدی برای ایجاد EQ و بهبود توانایی شما در مدیریت احساسات و ارتباط با دیگران عبارتاند از: خودمدیریتی، خودآگاهی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط که قبلاً توضیح داده شدهاند.
نشانههای هوش هیجانی
برخی از نشانهها و مثالهای کلیدی هوش هیجانی عبارتاند از:
- توانایی شناسایی و توصیف احساسات مردم
- آگاهی از نقاط قوت و محدودیتهای شخصی
- اعتمادبهنفس و پذیرش خود
- توانایی رهاکردن اشتباهات
- توانایی پذیرش تغییر
- حس کنجکاوی قوی، بهویژه در مورد افراد دیگر
- احساس همدلی و توجه به دیگران
- نشاندادن حساسیت به احساسات دیگران
- قبول مسئولیت اشتباهات
- توانایی مدیریت احساسات در شرایط سخت
مولفههای هوش هیجانی
محققان معتقدند که چهار سطح مختلف از هوش هیجانی شامل ادراک هیجانی، توانایی استدلال با استفاده از احساسات، توانایی درک احساسات و توانایی مدیریت احساسات وجود دارد. در ادامه این موارد را مختصراً بررسی میکنیم:
ادراک در هوش هیجانی هیجانی
اولین گام در ادراک هیجانی، درک دقیق احساسات است. در بسیاری از موارد، این ممکن است شامل درک علائم غیرکلامی مانند زبان بدن و حالات چهره باشد.
استدلال با استفاده از احساسات
مرحله بعدی شامل استفاده از احساسات برای ارتقای تفکر و فعالیتهای شناختی است. احساسات به اولویتبندی آنچه که توجه میکنیم و به آن واکنش نشان میدهیم کمک میکند. ما به چیزهایی که توجه ما را به خود جلب میکند، از نظر احساسی واکنش نشان میدهیم.
درک احساسات در هوش هیجانی
احساساتی که ما درک میکنیم میتوانند دارای معانی گستردهای باشند. اگر کسی احساسات خشمگینانه را ابراز میکند، ناظر باید علت عصبانیت فرد و معنای آن را تفسیر کند. بهعنوانمثال، اگر رئیس شما عصبانی رفتار میکند، ممکن است به این معنی باشد که از کار شما ناراضی است یا مثلاً صبح همان روز با شریک زندگی خود دعوا کرده است.
مدیریت احساسات
توانایی مدیریت مؤثر احساسات بخش مهمی از هوش هیجانی و بالاترین سطح است. تنظیم عواطف، واکنش مناسب و پاسخ به احساسات دیگران از جنبههای مهم مدیریت هیجانی هستند.
تأثیرات مثبت هوش هیجانی بر زندگی شخصی
علاقه به آموزش و یادگیری هوش اجتماعی و عاطفی در سالهای اخیر افزایشیافته است. برنامههای یادگیری اجتماعی و عاطفی (SEL) به بخشی استاندارد از برنامه درسی برای بسیاری از مدارس تبدیل شده است.
هدف این طرحها نهتنها بهبود سلامت و رفاه، بلکه کمک به موفقیت شغلی و تحصیلی است. مثالهای زیادی وجود دارد که نشان میدهد هوش هیجانی چگونه میتواند در زندگی روزمره نقش داشته باشد.
فکرکردن قبل از واکنش
افراد باهوش عاطفی میدانند که احساسات میتوانند قدرتمند، اما موقتی باشند. هنگامی که یک رویداد احساسی و عصبی اتفاق میافتد، واکنش هوشمندانه احساسی باید مدتی طول بکشد تا پاسخ دهید. این به همه اجازه میدهد تا احساسات خود را آرام کنند و در مورد همه عوامل پیرامون بحث منطقیتر فکر کنند.
افزایش خودآگاهی با هوش هیجانی
افراد باهوش عاطفی نهتنها در فکرکردن به احساسات دیگران خوب هستند، بلکه در درک احساسات خود نیز ماهر هستند. خودآگاهی به افراد این امکان را میدهد که عوامل مختلفی را که به احساسات آنها کمک میکند در نظر بگیرند.
همدلی برای دیگران
بخش بزرگی از هوش هیجانی توانایی فکرکردن و همدردی با احساسات دیگران است. این اغلب شامل درنظرگرفتن این است که اگر در موقعیت مشابهی قرار داشتید، چگونه پاسخ میدادید.
جمعبندی
این یک واقعیت علمی است که احساسات مقدم بر تفکر هستند. هنگامی که احساسات اوج بگیرد، نحوه عملکرد مغز ما را تغییر میدهند. تواناییهای شناختی، قدرت تصمیمگیری و حتی مهارتهای بینفردی ما را کاهش میدهند. درک و مدیریت احساسات خود و احساسات دیگران به ما کمک میکند تا در زندگی شخصی و حرفهای خود موفقتر باشیم.
اخذ گواهینامه ایزو معتبر
برای اخذ انواع ایزو میتوانید از طریق صفحه دریافت ایزو درخواست خود را به صورت سریع ثبت کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید از طریق شمارههای ۳۳۴۴۴۸۱۴-۰۲۳ و ۳۳۴۴۴۸۱۳-۰۲۳ با ما در تماس باشید یا از طریق تکمیل فرم اخذ ایزو کارشناسان ما با شما تماس خواهند گرفت.
این مقاله به صورت اختصاصی توسط تیم فنی ایزوسیستم آماده شده است، هرگونه بهره برداری بدون ذکر نام و آدرس منبع شرعا و قانونا ممنوع می باشد.